🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سید حسن غزنوی

سید حسن غزنوی

سید حسن غزنوی
سید حسن غزنوی

خدای داند و بس تا چه از سید حسن غزنوی قصیده 69

قصیده 69 ام از 436 قصاید

خدای داند و بس تا چه خرم است جهان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 خدای داند و بس تا چه خرم است جهان بدین نظام جهان را کسی نداد نشان

2 ز یمن تست مرفه زمانه شاکی به آرزو نتوان جست این چنین دوران

3 رسید کار به جائی که راست پنداری نه بر زمین قبه است و نه بر سما کیوان

4 بلای چرخ نگون سار حق بگرداند از این زمانه که مرغان همی پرند ستان

5 کجاست بخل و ستم گو بیا و باز ببین سرای حاتم طایی و عدل نوشروان

6 ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود که هست نامش برنامه ظفر عنوان

7 گذر کن از در گنبد بخشک رود که باز نگارخانه مانی شده است آبادان

8 میان هر دو سه گامیت عشرت آبادی چنانکه گوئی دل را دل است و جان را جان

9 ز دل گشائی چون باغ لیک روز بهار ز زرفشانی چون شاخ لیک وقت خزان

10 ز نور شمسه او شمس کرده دریوزه در آسمانه او آسمان شده حیران

11 فلک ز بدر و مه نو نواخته دف و چنگ جهان چو شام و سحر کرده رنگ و بوی ارزان

12 بر این نشاط مگر بوده اند چندین گاه ز حسن صبح و گل لاله و قدح خندان

13 ز چرخ گردان خندد ستاره ثابت تو چرخ ثابت بین و ستاره گردان

14 مشعبدانی چون ابر گشته چادر باز معاشرانی چون برق کرده زرافشان

15 ببند بازی چون چشم ساحر معشوق به پای کوبی چون زلف درهم جانان

16 هزار گردون پر زهره نشاط انگیز هزار طوبی پر طوطی شکر دستان

17 اگر نه غزنین دریاست چون از او برخاست پر از عجایب دریا هزار فتنه جان

18 معز دولت و دین و مغیث ملک و ملک که هست نور دل و چشم سایه یزدان

19 ابوالملوک خداوند زاده شاهنشه که شد بدولتش آراسته زمین و زمان

20 ز نور رایش یکذره قبه خورشید ز بحر طبعش یک قطره چشمه حیوان

21 بزرگوارا شاها ز حضرت شاهی بکوشک رفتی بارای پیرو بخت جوان

22 چو آب صافی ز ابر و چو باد خوش ز یمن چو درناب ز بحر و چو زر پاک ز کان

23 اگر تفاوت مرکز فتاد ذات ترا ز محض تربیت شاه و حرمت خود دان

24 اگر چه نور ز خورشید یافت شش سیار نه هر یکی را بر چرخ دیگر است مکان

25 هزار سال اگر بر درخت باشد شاخ خدا نکرده نگردد نهال در بستان

26 نه دوری به کمال و نه نیز نزدیکی که هر دو چون به نهایت رسد شود یکسان

27 نبینی آنکه دو دیده نبیند ابرو را اگر چه بیند هفت آسمان و چار ارکان

28 هلال وار چو کردی ز چرخ ملک طلوع شوی هر آینه بدری مسلم از نقصان

29 همیشه تا که بود اوج شمس در جوزا هماره تا که بود خانه قمر سرطان

30 خدایگان سلاطین چو شمس قاهر باد تو چون قمر شده از نور رای او تابان

31 رضای او به همه وقت مر ترا حاصل که آن به از دو جهان وز هر چه هست در آن

سید حسن غزنوی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان قصیده 69 ام از 436 قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان

شاعر شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان چه کسی است ؟

شاعر شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان سید حسن غزنوی می باشد.

شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان چیست ؟

قالب شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان قصیده است

سبک شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان چیست ؟

سبک شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر خدای داند و بس تا چه خرم است جهان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
سید حسن غزنوی

خدای داند و بس تا چه از سید حسن غزنوی قصیده 69

قصیده 69 ام از 436 قصاید
بنر