جامی

جامی

جامی
جامی

الهی غنچه امید بگشای از جامی هفت اورنگ 1

هفت اورنگ 1 ام از 3391 یوسف و زلیخا

الهی غنچه امید بگشای

1 الهی غنچه امید بگشای گلی از روضه جاوید بنمای

2 بخندان از لب آن غنچه باغم وز این گل عطر پرور کن دماغم

3 درین محنت سرای بی مواسا به نعمت های خویشم کن شناسا

4 ضمیرم را سپاس اندیشه گردان زبانم را ستایش پیشه گردان

5 ز تقویم خرد بهروزیم بخش بر اقلیم سخن فیروزیم بخش

6 دلی دادی ز گوهر گنج بر گنج ز گنج دل زبان را کن گهر سنج

7 گشادی نافه طبع مرا ناف معطر کن ز مشکم قاف تا قاف

8 ز شعرم خامه را شکر زبان کن ز عطرم نامه را عنبر فشان کن

9 سخن را خود سرانجامی نمانده ست وز آن نامه بجز نامی نمانده ست

10 درین خمخانه شیرین فسانه نمی یابم صدایی زان ترانه

11 حریفان باده ها خوردند و رفتند تهی خم ها رها کردند و رفتند

12 نبینم پخته ای زین بزم و خامی که باشد بر کفش زان باده جامی

13 بیا جامی رها کن شرمساری ز صاف و درد پیش آر آنچه داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر الهی غنچه امید بگشای

شاعر شعر الهی غنچه امید بگشای چه کسی است ؟

شاعر شعر الهی غنچه امید بگشای جامی می باشد.

شعر الهی غنچه امید بگشای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر الهی غنچه امید بگشای چیست ؟

قالب شعر الهی غنچه امید بگشای هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر الهی غنچه امید بگشای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.