- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدای با تو کسی را دل آشنا مکناد وگر کند چو من از خان و مان جدا مکناد
2 چو من ضعیف و حزین و نزار مرغی را به دام و دانه ی عشق تو مبتلا مکناد
3 اسیر عشق تو کردم دل از طریق صواب کس از طریق صواب این چنین خطا مکناد
4 امید هاست مرا کز خودم جدا نکنی وگر تو قصد جدایی کنی خدا مکناد
5 اگر وفای تو تا زنده ام خلاف کنم امید من ز تو بخت بدم وفا مکناد
6 زمانه تا به اجل نگسلد نفس ز تنم غم تو دامن جانم دمی رها مکناد
7 روا مدار که کام دلم روا نکنی روا کنی تو ولیکن دلت روا مکناد
8 بترس کز تو بنالم به کردگار شبی که کردگار به سوز منت جزا مکناد
9 نزاری از تو بد افتاد و گرچه بد کردی خدای با تو همان کرده ی تو وامکناد