برآ به بام و رخت همچو از جهان ملک خاتون غزل 1162

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

برآ به بام و رخت همچو شمع خاور کن

1 برآ به بام و رخت همچو شمع خاور کن ز آفتاب رخت عالمی منوّر کن

2 ز حلقه ی دهنت چرخ حلقه در گوشست بیا به لطف و فصاحت جهان مسخّر کن

3 شبی به کلبه احزان ما درآی از لطف دماغ جان من از لطف خود معنبر کن

4 تو شمع مجلس انسی به عنبر آکنده ز وصل خویش شبستان ما معطّر کن

5 به دور لعل لبت آب زندگانی چیست بگو به کوی تو بنشین و خاک بر سر کن

6 دلا اگر شبکی وصل دوست می طلبی ز دیده اشک چو سیماب و روی چون زر کن

7 اگر تو خسرو عشقی به دور دلبر ما مجوی جز لب شیرین و ترک شکّر کن

8 ز جور لشگر حسنت بیان کنم شرحی تو شاه کشور حسنی ز بنده باور کن

عکس نوشته
کامنت
comment