- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
2 من دیوانه ز زنجیر نمیاندیشم که کشیدهست مرا زلف مسلسل در بند
3 خسروان از پی نخجیر دوانند ولی صید خوبان به دل خویش درآید به کمند
4 نه چنان واله آن صورت و بالا شدهام که مرا با دگری مهر بود یا پیوند
5 گل رویت مگر از باغ بهشت آوردند که به گلزار گلی نیست به رویت مانند
6 گر بود پرورش نیشکر از آب حیات هم نسازند از آن چون لب شیرین تو قند
7 کردم اندیشه بدین حسن و لطافت که تویی دگر از مادر ایتام نزاید فرزند
8 از تو نشکیبم و آرام نگیرم نفسی عاشق آن است که از دوست نباشد خرسند
9 میدمد بوی خوشت هر نفس از شعر همام لاجرم ولولهای در همه آفاق افکند