1 جانم به سر زلف مشوش بگذار خوش باش و مرا به عیش ناخوش بگذار
2 دل گر چه از آن تست آبش بمکن این خانه . . . از برای آتش بگذار
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 شش جهت ملک را کار یکی در ده است کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
2 مادر هفت آسمان گر چه همه فتنه زاد تا به مراد دلش حامله شد نه مه است