1 یارب بده مرا به دل نعمتی که بود خرسندی حقیقت و پاکیزه توشهای
2 امنی و صحتی و پسندیده طاعتی نانی و حرفهای و نشستن به گوشهای
1 باز کی گیرم اندر آغوشت کی بیارم به دست چون دوشت
2 هرگز آیا به خواب خواهم دید یک شبی دیگر اندر آغوشت
1 دست در روزگار مینشود پای عمر استوارمینشود
2 شاهد خوب صورتست امل در دل و دیده خوار مینشود
1 دوش آنکه همه جهان ما بود آراسته میهمان ما بود
2 سوگند به جان ما همی خورد گر چند بلای جان ما بود