1 انصاف بده «اوحد» اگر مرد رهی تا کی باشی حریص را همچو رهی
2 خاک در بی نیاز اگر دریابی بر تارک آرزو بنه تا برهی
1 پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست بنیاد وجود سست و محکم همه اوست
2 خواهی که چو خورشید ببینی او را در بند زخود دیده و عالم همه اوست
1 حُسنی که گواه صنع معبود بود چون حسن بتم زلطف موجود بود
2 رو بر در او ایاز می باش مُدام تا عاقبت کار تو محمود بود
1 خود را تو قباپوش کن و ذاکر باش وین جام بقانوش کن و ذاکر باش
2 گر می خواهی طریق اسرار خدا در سینهٔ خود گوش کن و ذاکر باش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به