1 هر دم لحد تنگ بگرید بر من وین خاک به صد رنگ بگرید بر من
2 بر سنگ نویسید به زاری حالم تا بشنود و سنگ بگرید بر من
1 به خرابات برید از در این خانه مرا که دگر یاد شراب آمد و پیمانه مرا
2 دل دیوانه به زنجیر نبستن عجبست که به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا؟
1 مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب که نمیشکیبد از تو دل بیقرارم امشب
2 ز طرب نماند باقی، که مرا تو هم وثاقی چو لب تو گشت ساقی نکند خمارم امشب
1 درد دلم را طبیب چاره ندانست مرهم این ریش پاره پاره ندانست
2 راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان حال دل غرقه از کناره ندانست