- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بده ساقی از آن می ساتکینی که اندر شیشه مانده اربعینی
2 خورم صد نیش از زنبور ناچار ببوی آنکه نوشم انگبینی
3 خرد را با تو کی دعویست ای عشق که تو استاد بر روح الامینی
4 بکویت تشنه جان دادند عشاق عجب تر آنکه تو ماء معینی
5 بتابد بر زمین هر روز خورشید که تا برپای تو ساید جبینی
6 نشاید گفت کاندر آسمانی نمی زیبد که گویم در زمینی
7 گرفتاری بزندان تعلق چو عیسی گر بچرخ چارمینی
8 نباشد حق پرستی در گل ای دل بدیر و کعبه افشان آستینی
9 عمل چون نیست آشفته به ناچار بدرویشی بسازد خوشه چینی
10 در آن صحرا که کشته حب حیدر شهی کش نیست جز قرآن قرینی