- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بده ساقی شراب لایزالی به دست عاشقان لاابالی
2 تموج فی سفینة بحر خمر کأن الشمس فی جوف الهلال
3 مبادا چشم ما بی باده روشن مبادا جان ما از عشق خالی
4 همه چیزی زوالی دارد آخر فقط عشقک تبرا عن زوال
5 اگر در آب باشم یا در آتش خیالک مونسی فی کل حال
6 و ما تنظر علی عینی و دمعی و ما فی البحر اشتاق اللالی
7 دلت سخت است و مهرت اندکی سست دگرها هرچه گویم بر کمالی
8 تزد مالا و مالی غیر قلبی و هذاالقلب فی دنیای مالی
9 چنان مستم ندانم روز از شب و ما اعرف یمینی عن شمالی
10 (چرا از دوستان دل برگرفتی وگرنه در تو دشمن جان حلالی) (؟)
11 به گوشت گر رسانم ناله زار ز سوز ناله زارم بنالی
12 فقد حملت حملا غیر حملی و ما لی طاقتی عن احتمال
13 لب لعل تو را خواندم شرابی «سقاهم ربهم خمرا» زلالی
14 بده ساقی شرابی با نسیمی شرابک اسقنی واشرب حلالی