غزالی با غزالی از اقبال لاهوری پیام مشرق 190

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

غزالی با غزالی درد دل گفت

1 غزالی با غزالی درد دل گفت ازین پس در حرم گیرم کنامی

2 بصحرا صید بندان در کمین اند بکام آهو ان صبحی نه شامی

3 امان از فتنهٔ صیاد خواهم دلی ز اندیشه ها آزاد خواهم

4 رفیقش گفت ای یار خردمند اگر خواهی حیات اندر خطر زی

5 دمادم خویشتن را بر فسان زن ز تیغ پاک گوهر تیز تر زی

6 خطر تاب و توان را امتحان است عیار ممکنات جسم و جان است

عکس نوشته
کامنت
comment