- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما را به سرِ کویِ خرابات برآرید این کارِ مهم تر ز مهمّات بر آرید
2 گو مدّعیان از سرِ تشنیع و شماتت شوری ز میان خانۀ طامات بر آرید
3 این پیرِ ملامت زده را سلسله در حلق خلقی ز پی اش گردِ محلّات بر آرید
4 و آن گه به سرِ دارانا الحق چو حسینش بر موجبِ محضر به سجلّات بر آرید
5 امروز ملامت که چنین منکر عشقید فردای قیامت همه هیهات برآرید
6 ای بی خبران تا به درآیید ز خلقی یک سر به خدا دستِ مناجات برآرید
7 گردن مکشید از لگدِ عشق به تسلیم وز چاهِ طبیعت سرِ مافات برآرید
8 از اهلِ هُدا عذرِ محاکات بخواهید و آن گه سرِ همّت به سماوات برآرید
9 پایی به وفا در رهِ اخلاص بکوبید دستی به صفا گردِ موالات برآرید
10 از خود به درآیید و ملاقات ببینید تسلیم بباشید و مرادات برآرید
11 دست از من و ما و خودیِ خویش بدارید دود از هبل و برهمن و لات برآرید
12 یا بر گهرِ سفتۀ من عیب مگیرید یا زین دُرر را ز بحرِ مجابات برآرید
13 گر پندِ نزاری بنیوشید سرِ فخر از ذروۀ گردون به مباهات برآرید