خبر بگیر ز احوال خضر در از سلیم تهرانی غزل 703

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

خبر بگیر ز احوال خضر در کویش

1 خبر بگیر ز احوال خضر در کویش که آب تیغ رسیده ست تا به زانویش

2 حدیث معجز عیسی که راز پنهان است مباد گل کند از غنچه ی سخنگویش

3 به نوبهار رخ او اگرنه بیمار است در آفتاب چرا خفته است آهویش

4 به دفع خصم، همین همت است اسبابم بود فلاخن مرد برهنه، بازویش

5 سلیم شیشه ی ما را درین جهان خراب کسی ندید که سنگی نزد به پهلویش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر