1 از پنجه پنج و ششدر شش بدرآی وز کشمکش سپهر سرکش بدرآی
2 خواهی که چشی ذوق خوشی های عدم از ناخوشی وجود خود خوش بدرآی
1 دین پرستی کوره آتش به پیش گرم چون آتش به کسب و کار خویش
2 با منافق شیوه ای در دین دو رنگ از پی اثبات دین برداشت جنگ
1 عاشقی در گوشه ای بنشسته بود گفت و گو با خویش در پیوسته بود
2 هر دم از نو داستانی ساختی ناشنیده قصه ای پرداختی
1 شب که از هر کار دل پرداختی با حریفان نرد عشرت باختی
2 بزمگاهی چون بهشت آراستی مطربان حور پیکر خواستی