1 بیرون و درون برو بیا هم ماییم اشکسته و سنگ و مومیا هم ماییم
2 گر پردهٔ غفلت از نظر برداری دانی که من و تو و شما هم ماییم
1 به رخ مهر جهان آرا به گیسو چون شب یلدا به لب شیرین تر از حلوا به قد موزون تر از طوبا
2 فلک چترش کشد بر سر ملایک پیش او چاکر کلام الله شد پیدا شهادت می دهد «لولا»
1 ز مجنون پرس اگر خواهی سراغ چشم آهو را دل دیوانه می داند نگاه طفل بدخو را
2 ز فکر روز محشر صبحدم آسوده برخیزد اگر بیند کسی در خواب آن چشم سخنگو را
1 تا کمند وحدت دل کرده ام موی تو را تکیه گاه خویش کردم طاق ابروی تو را
2 گر به صد پیراهن یوسف بپیچی باز هم با دماغ آشفتگی ها می برم بوی تو را