گشته بی لعل تو خم در دل از جویای تبریزی غزل 1002

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گره

1 گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گره شده هر قطرهٔ می بر لب پیمانه گره

2 نبود چین جبین آینهٔ حسن ترا چون هلال است ز ابروی تو بیگانه گره

3 تا قیامت به تمنای بناگوش کسی در دل بحر بود گوهر یکدانه گره

4 غنچهٔ خاطر من بشکفد از شبنم اشک می گشاید ز دلم گریهٔ مستانه گره

5 بر لبم بی می دیدار تو خمخانه نگاه شده تبخاله صفت غنچهٔ پیمانه گره

6 زده ناخن به دلم مصرع بینش جویا ‏«ناخن شمع گشود از پر پروانه گره»‏

عکس نوشته
کامنت
comment