گر به شوخی شرری در پر پروانه از حزین لاهیجی غزل 424

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

گر به شوخی شرری در پر پروانه زدند

1 گر به شوخی شرری در پر پروانه زدند آتش عشق مرا در دل دیوانه زدند

2 وقت مستان تو خوش باد که در دیر مغان باده با محتسب شهر، حریفانه زدند

3 جگر خویش فشردند و به ساغر کردند لاله سان، سوختگان تو چو پیمانه زدند

4 دل ارباب وفا بر سر هم ریخته است در حریمی که سر زلف تو را شانه زدند

5 واعظ افسانه چه حاصل که صبوحی زدگان در توفیق به یک نعرهٔ مستانه زدند

6 حسن در جلوه گری جان جهانی را سوخت آتش از پرتو این شمع، به کاشانه زدند

7 آتشین چهره بتان را، نبود پروایی صد دهن خنده، به جانبازی پروانه زدند

8 عاشقان را نبود از شجر طور کمی شعله در جان و دل از جلوهٔ جانانه زدند

9 شوخ چشمان دل فارغ نگذارند حزین ز آشنا عشوه نگاهی، ره بیگانه زدند

عکس نوشته
کامنت
comment