گر با توام ز دیدن غیرم از محتشم کاشانی غزل 112

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست

1 گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست ور دورم از تو خاطرم آرام‌گیر نیست

2 در هجر اینچنینم و در وصل آن چنان خوش آن که هجر و وصل تواش در ضمیر نیست

3 بیمار دل به ترک تو صحبت‌پذیر نیست اما بلاست اینکه نصیحت‌پذیر نیست

4 فرهاد رخم پرور چشم حقارتست اما به دیدهٔ دل شیرین حقیر نیست

5 خسرو حریص تاختن رخش شور هست اما حریف ساختن جوی شیر نیست

6 در زیر خنجر اجلش شکر واجب است صیدی که او بقید محبت اسیر نیست

7 در سینهٔ خار اشارات او به غیر زخمیست محتشم که کم از زخم‌تیر نیست

عکس نوشته
کامنت
comment