کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

گر یار مرا با من مسکین نظری از کمال خجندی غزل 226

غزل 226 ام از 1252 غزلیات

گر یار مرا با من مسکین نظری نیست

1 گر یار مرا با من مسکین نظری نیست ما را گله از بخت خود است از دگری نیست

2 اندیشه ز سر نیست که شد در سر کارش اندیشه از آن است که با ماش سری نیست

3 دی بر اثر او رمقی داشتم از جان و امروز چنانم که از هم اثری نیست

4 گفتنی پی هر نیرگی ای روشنی ای هست چون است که هرگز شب ما را سحری نیست

5 هر شربت راحت که رسیده از کف خوبان بی چاشنی غصه و خون جگری نیست

6 مادام که جان ساکن منزلگه خاک است دلرا ز سر کوی تو رای سفری نیست

7 زنهار کمال ار گذری بر سر کویش از سر گذر اول که ازینت گذری نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست

شاعر شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست کمال خجندی می باشد.

شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست چیست ؟

قالب شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست غزل است

مضمون اصلی شعر گر یار مرا با من مسکین نظری نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ است.
بنر