گر به پاکی خضر وقتی و روح از کمال خجندی غزل 1046

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی

1 گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی تا نیابی نظر اهل صفا هیچ کسی

2 فرض کردیم که سجاده فکندی بر آب چون نداری گهر معرفتی کم ز خسی

3 تا نیاری قدم از منزل هستی بیرون سال‌ها گر بروی راه به جایی نرسی

4 ای که از دل نفست راست برون می‌آید نفس اینست که از خویش …سی

5 نیست حاجت که بود سد سکندر در پیش نفسی در میان تو و او مانع و حایل تو بسی

6 رانده‌اند از شکرستان سعادت زایتست که شب و روز هواخواه هوا چون مگسی

7 حاصل از زهد به جز دردسری نیست کمال تا که در صومعه مشغول هوا و هوسی

عکس نوشته
کامنت
comment