گر به چوگانم ز خود از جهان ملک خاتون غزل 1381

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی

1 گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی کی بگردانم من از روی تو روی

2 واپس آیم باز در پات اوفتم چون توانم بودن آخر کم ز گوی

3 تا به کی در جست و جوی وصل تو می روم افتان و خیزان کو به کوی

4 ای صبا گر می توانی لطف کن حال زارم را به جانان بازگوی

5 مدّتی شد تا که از سودای تو بر رخت آشفته گشتم همچو موی

6 دوستان گویند این فریاد چیست ناله و افغان ز یار تندخوی

7 تا مرا در قالب تن جان بود می کنم در راه وصلت جست و جوی

8 باد کوی دوست بر خاکم نشاند آتش عشقش ببردم آب روی

9 مدّعی چون ما به آب دیده دست از جهان شستیم دست از ما بشوی

عکس نوشته
کامنت
comment