1 گر ترا میل عالم جانست زاده ترک سین ساسانست
2 از شهامت کمان بی زه را دو الف کن، که کار آسانست
3 بعد از آنت چو ماند نقطه روح باز ماندن نه کار مردانست
4 نقطه را صفر ساز و ثانی شو تا بدانی که جمله سبحانست
1 جگرم گرم و دل خسته ندیم ندمست لطف فرما و کرم کن، که مقام کرمست
2 ما که آشفته و رندان و گنه کارانیم عفوک لله، که لطف تو بعالم علمست
1 بازم نمکی بر جگر ریش رسیدست صد گونه بلا بر من درویش رسیدست
2 من ناله ز بیگانه ندارم، که دلم را هر غم که رسیدست هم از خویش رسیدست
1 ای صبح سعادت ز جبین تو هویدا این حسن چه حسنست؟ تقدس و تعالا
2 من بنده آن باده نابم که دمادم در هر نفسی تازه کند جودت ما را