1 گر شاه به من چو شیر دندان خایست بر پیل نهند آنچه مرا بر بایست
2 در دوزخم و همچو بهشتم جایست کانجا باشم که پادشه را رایست
1 لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد
2 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که تخت و ملک و فلک مثل او ندارد یاد
1 چرا باشم از آز خسته جگر که هستم توانگر بدین شاخ زر
2 که چون برگرفتمش بارد همی ز منقار پر قار در و گهر
1 به نو بهاران غواص گشت ابر هوا که می برآرد ناسفته لؤلؤ از دریا
2 به لؤلؤ ابر بیاراست روی صحرا را مگر نشاط کند شهریار زی صحرا