گر سری در محفل آن چهره از جویای تبریزی غزل 435

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گر سری در محفل آن چهره گلناری کشد

1 گر سری در محفل آن چهره گلناری کشد در چمن از سرو بلبل خط بیزاری کشد

2 هر که از دون همتی چون شیشهٔ ساعت دمی برتری بر چون خودی جوید نگونساری کشد

3 همچو مجنون منصب آزادی ارزانیش باد آنکه پا در دامن دشت گرفتاری کشد

4 خامه از خط شعاع مهر سامان می دهد گر مصور صورت آن جامه زرتاری کشد

5 آبرو را می کند گردآوری گرداب سان پای تمکین آنکه در دامان خودداری کشد

6 جوهر آیینه را آسان تر از موی خمیر چشم او با پنجهٔ مژگان عیاری کشد

7 دین و دل خواهند از جویا بهای بوسه ای تا کجاها این کس از خوبان بازاری کشد

عکس نوشته
کامنت
comment