1 گر بر در دیر مینشانی ما را گر در ره کعبه میدوانی ما را
2 اینها همگی لازمهٔ هستی ماست خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
1 من دوش دعا کردم و باد آمینا تا به شود آن دو چشم بادامینا
2 از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا
1 یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
2 الحمد که چون تو رهنمایی داریم کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
1 از زهد اگر مدد دهی ایمان را مرتاض کنی به ترک دینی جان را
2 ترک دنیا نه زهد دنیا زیراک نزدیک خرد زهد نخوانند آن را
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما