- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر بر در او سودمی رخسار گرد آلود را آسوده خاطر کردمی این جان غم فرسود را
2 خاکی که نعلین نو سود از دیده دارم دوست تر از مایه آری دوست دارند مردم سود را
3 سهل است اگر خال لبت سوزد به داغ غم دلم از بهر حلوا می توان بردن جفای دود را
4 گوش ایاز از ناله بی طاقتان گردد گران بر پشت پیلان گر نهی بار دل محمود را
5 گر آمدی عقد سر زلفت بدست من شبی با او حسابی کردمی غمهای نا معدود را
6 وقتی ز عاشق ناکشی بود از تو باران را گله امروز راضی ساختی دل های ناخشنود را
7 گفتی کمال ار عاشقی پیش رخ من سوز جان جز پیش آتش سوختن بونی نباشد عود را