1 گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید بی رای تو خور بر رخ مه نور ندید
2 بر لوح وجود تا قضا راند قلم دیوان وزارت چو تو دستور ندید
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جهان به کام شود عشق کامران ترا فلک غلام شود حسن جاودان ترا
2 مدار فخر بود بهر او که مهر فلک ستاید این دل با مهر تو امان ترا
1 اکنون که یافت دهر کهن خلعت نوی نوگشت باغ و راغ ز تمثال مانوی
2 بلبل نوای بار بدی برکشید و باز بر کف نهاد لاله می و جام خسروی
1 ای آنکه چو باد ناتوانی با باد به بوی همعنانی
2 آنچ از تو به جان خرند عشاق بر باد دهی به رایگانی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **