1 گر بانگورست مایل خاطر ابن یمین عرضه دارم شمه ئی گر زانکه داری باورش
2 پیش ازین معشوقه بودی دختر رز بنده را گشت پیدا حالتی کاندر گذشتم از سرش
3 اینزمان چون شد ز ترشی دختر رز منزوی هر زمان بریاد دختر میزنم بر مادرش
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز
1 حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار
2 از لطافت هست تا حدی که جفتش در جهان کس نبیند غیر ازین فیروزه طاق زرنگار