جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
1
جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
2
جهان نثار گل تیره کرد آب سیاه
وزان زمانه نهفت آنکه سالها بسرشت
3
زمانه روزی چند از طریق عشوه گری
دهد بهار بقای ترا جمال بهشت
4
ولیک باد خزانش چو شاخ عمر شکست
به موت بستر و بالین کند ز خاک و ز خشت