گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی از سعیدا غزل 142

گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است

1 گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است خورشید جام روزن کاشانهٔ کسی است

2 آن نشئه ای که هر دو جهان را حیات از اوست ته جرعه ای ز شیشه و پیمانهٔ کسی است

3 زشتی گر آیدت به نظر طعنه اش مزن محبوب جای دیگر و جانانهٔ کسی است

4 جز عشق نشوم و سخن دیگری ز کس گوشم همیشه گرم به افسانهٔ کسی است

5 یوسف کجا و عشق زلیخا کجا یقین این ماجرا ز همت مردانهٔ کسی است

6 جای گرفت نیست به مجنون که عقل کل حیران خویش گشته و دیوانهٔ کسی است

7 دل از چراغ حسن سعیداست گرم سیر شبگرد زلف و کاکل و پروانهٔ کسی است

عکس نوشته
کامنت
comment