- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گردون مروتی به فقیران نداشته است این تیره کاسه، طاقت مهمان نداشته است
2 شوری که در محیط دلم موج می زند نوح نبی ندیده و طوفان نداشته است
3 بوی گلاب شرم نمی آید از خویش این شاخ گل مگر که نگهبان نداشته است
4 ای فخر کاینات بهشتی، به این کمال چون قامت تو سرو خرامان نداشته است
5 در جستجوی دل نرسیدم به منزلی این کعبه هیچ غیر بیابان نداشته است
6 هر سینه ای که همچو فلک داغدار نیست در فکر خویش سر به گریبان نداشته است
7 این خانمان خراب فلک زیر سفره اش جز دل کباب [و] سینهٔ بریان نداشته است
8 از داغ مهر او چه خبر دارد آن که او چون آفتاب سینهٔ عریان نداشته است
9 چون فکر پخته رای سعیدا ز نازکی هرگز سری به صحبت خامان نداشته است