کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان از کمال خجندی غزل 235

غزل 235 ام از 1252 غزلیات

گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت

1 گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت راحت ز تو بی رنج کشیدن نتوان یافت

2 آن شربت خاصی که شفای همه جانهاست بی چاشنی درد پشیدن نتوان یافت

3 داری سر یوسف ببر از هر چه عزیز است امکان وصل به یک دست بریدن نتوان یافت

4 آن بخت که در دامن وصلش برسد دست بی پیرهن صبر دریدن نتوان یافت

5 گر بر ظلکم دست رسد، بر تو محال است کان پایه به صد عرش رسیدن نتوان یافت

6 با گرم روی واقف این راه چه خوش گفت آهسته که این را به دویدن نتوان یافت

7 گر خلق شئو آنچه کمال از دهنت گفت زین جنس معما بشنیدن نتوان یافت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت

شاعر شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت چه کسی است ؟

شاعر شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت کمال خجندی می باشد.

شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت چیست ؟

قالب شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت غزل است

مضمون اصلی شعر گنجی و نرا بیطلبیدن نتوان یافت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.
بنر