- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر آیی تنگ یک شب در بر ما فدای پای جانان این سر ما
2 چه دولت باشد آن یارب که ناگاه درآیی همچو سروی از در ما
3 ندارم دستگاه صبر بشتاب ز روی لطف اگر آیی بر ما
4 تویی سرو گلاندام پریروی بیا بنشین زمانی در بر ما
5 چه خوش باشد شب مهتاب در باغ که خرمنها بود گل بر سر ما
6 بر ما آی ای سرو سخنگوی بگفتا کس نمیچیند بر ما
7 مکن زین بیش بر من جور و خواری که نپسندد جهانبان داور ما
8 نماند رنج باد و برف و باران برآید آفتاب خاور ما
9 خدا خشنود بادا از وفایت که بشکستی بتان آزر ما