جامی

جامی

جامی
جامی

ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم از جامی غزل 358

غزل 358 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم

1 ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم درآن ترانه کنم صوفیانه خود را گم

2 چو آن ترانه ام از خویشتن تهی سازد عجب مدار چو پیمانه گر جهم در خم

3 تو گنج حسنی و گرد تو اژدهای فلک به قصد پاس تو زاغیار سرنهاده به دم

4 به راه رخش تو سر پر خمار افتاده بود خمار مرا بشکند به کاسه سم

5 اگر فروغ جمالت رسد به صبح نخست فراغتی بود آفاق را ز صبح دوم

6 تویی به لطف پری بل کزان لطیفتری که داد جلوه خدایت به صورت مردم

7 به رشح خامه جامی نظرگشا کاینجاست که سر همی زند از نیم قطره صد قلزم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم

شاعر شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم چه کسی است ؟

شاعر شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم جامی می باشد.

شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم چیست ؟

قالب شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم غزل است

مضمون اصلی شعر ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی