ز ما گمگشتگان پرسید از از نشاط اصفهانی غزل 238

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

ز ما گمگشتگان پرسید از آن کوی

1 ز ما گمگشتگان پرسید از آن کوی سراغ تشنگان جویید از جوی

2 میی بی غش، بتی دلکش، دلی خوش لب ساقی، لب ساغر، لب جوی

3 فسونگر نو گلی، جزعی نظر باز زبان دان بلبلی، لعلی سخنگوی

4 دگر از هر چه گویی، لب فروبند دگر از هر چه جویی، دل فروشوی

5 و گر زین جمله جز غم حاصلت نیست نشاط آسا دل دیوانه ای جوی

6 در ویرانه ی دل کوب و زانجا سراغ بیدلان می پرس و میپوی

7 سری پر فتنه و کاری خطرناک دلی بی باک و یاری مصلحت جوی

8 نشاط از یمن خاک پای خسرو که آراید ملک زان لب فلک روی

9 از این صحرا مگر بیرون کشی رخت ازین میدان مگر بیرون بری گوی

عکس نوشته
کامنت
comment