-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز مزد بندهٔ کرپاس پوش محنت کش نصیب خواجهٔ ناکرده کار رخت حریر
2 ز خوی فشانی من لعل خاتم والی ز اشک کودک من گوهر ستام امیر
3 ز خون من چو زلو فربهی کلیسا را بزور بازوی من دست سلطنت همه گیر
4 خرابه رشک گلستان ز گریهٔ سحرم شباب لاله و گل از طراوت جگرم
5 بیا که تازه نوا می تراود از رگ ساز مئی که شیشه گدازد به ساغر اندازیم
6 مغان و دیر مغان را نظام تازه دهیم بنای میکده های کهن بر اندازیم
7 ز رهزنان چمن انتقام لاله کشیم به بزم غنچه و گل طرح دیگر اندازیم
8 به طوف شمع چو پروانه زیستن تا کی؟ ز خویش اینهمه بیگانه زیستن تا کی؟