- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست تجلی دگری در خور تقاضا نیست
2 نظر بخویش چنان بسته ام که جلوه دوست جهان گرفت و مرا فرصت تماشا نیست
3 به ملک جم ندهم مصرع نظیری را «کسی که کشته نشد از قبیلهٔ ما نیست»
4 اگرچه عقل فسون پیشه لشکری انگیخت تو دل گرفته نباشی که عشق تنها نیست
5 تو ره شناس نئی وز مقام بیخبری چه نغمه ایست که در بربط سلیمی نیست
6 ز قید و صید نهنگان حکایتی آور مگو که زورق ما روشناس دریا نیست
7 مرید همت آن رهروم که پا نگذاشت به جاده ئی که در و کوه و دشت و دریا نیست
8 شریک حلقهٔ رندان باده پیما باش حذر ز بیعت پیری که مرد غوغا نیست