ز نقش خط که به رخسار ارغوان از حزین لاهیجی غزل 960

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای

1 ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای

2 کنون نهی ز قفس منتم به آزادی که آتشم به خس و خار آشیان زده ای

3 تهی کنار دو عالم ز دین و دل گردد ز طرزِ دامنِ نازی که بر میان زده ای

4 حنای پای تو خونم نشد، گناهم چیست؟ که پا به بخت من ای شوخ سرگران زده ای

5 شب فراق و وصالم چو شمع یکسان است کنون که از تب و تاب، آتشم به جان زده ای

6 هلال من شفق از خون خویشتن دارد به دل خدنگم از ابروی شخ کمان زده ای

7 به گاه نکته، حزین از لبت شکر ریزد ز بوسه ای که بر آن خاک آستان زده ای

عکس نوشته
کامنت
comment