ز از صامت بروجردی کتاب النصایح و التنبیه 5

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

ز دولت نخل امید کسی گر بارور گردد

1 ز دولت نخل امید کسی گر بارور گردد بباید با ضعیفانش محبت بیشتر گردد

2 به آب تلخ سازد چون صدف کان گهر گردد ترا گر کشتی تن خواهی از غم بی‌خطر گردد

3 همه روی زمین ملک تو شد دیگر چه می‌خواهی به جز طبل نفیر و زینت و افسر چه می‌خواهی

4 به غیر از حشمت و اسباب و سیم و زر چه می‌خواهی ز خون این ضعیفان ستم‌پرور چه می‌خواهی

5 به بازوی یلی گیری ز سر گر افسر دارا چه فرعون ار نمائی ادعای «ربکم اعلی»

6 چو اندر حق گذاری نیست پای عدل تو برجا ستون خیمه‌ات گر بگذرد زین گبند خضرا

7 تو را گفتند سلطان یعنی ای سلطان عدالت کن تو را خواندند عادل پس ز مظلومان حمایت کن

8 تو را گویند راعی پس رعیت را حمایت کن نگفتندت که بر بالین راحت استراحت کن

9 شبی هرگز گدایی را به خوان خود نمی‌خوانی نمی‌بخشی به یک سائل بهای لقمه نانی

10 بجوزا گر نروید حاصلت از تخم میزانی شوی شاکی ز دست کردگار اما نمی‌دانی

11 دمی ای تابع حرص و هوا از خویش یادآور خیال جمعی ار داری مکن در جمع سیم و زر

12 چه خواهی کرد در میزان عدل حضرت داور تو را کامروز در خاطر نباشد خوف از محشر

13 اگر بار امل‌ها را ز دوش خویش برداری طمع از آرزوی نفس دوراندیش برداری

14 دل از شیطانی ابلیس کافر کیش برداری توانی لشگر اندوه را از پیش برداری

15 به شمشیر طمع خون تمام خلق می‌ریزی نیندیشی ز برق کیفر آه سحر خیزی

16 به تعمیر درون خویشتن با خلق بستیزی زنان شبهه‌ناکت در جهان چون نیست پرهیزی

17 خدایا بندگانت را به ظل لطف راهی ده ز غوغای قیامت در جواز خود پناهی ده

18 به ما از این همه غفلت زبان عذر خواهی ده (به صامت) از ره الطاف تخفیف گناهی ده

عکس نوشته
کامنت
comment