1 ز آن درد که آن دیده روشن دارد چشمم ز برای او گهر می بارد
2 آن درد اگر غمزه او بگذارد چشمم به مژه ز چشم او بر دارد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا درد تو دایم هم نشین است غمت پیوسته با جانم قرین است
2 هوس دارم که در پای تو میرم تمنای من از دولت همین است
1 ای جمال تو مرا شمع شب افروز امشب شمع گو مشعله داری ز تو آموز امشب
2 شمع را تاب تو چون نیست از آن میسوزد گو چو پروانه درین سوز همیسوز امشب
1 روی تو چشم خیره کند آفتاب را موی تو خون کند جگر مشک ناب را
2 تا ماه در حجاب خجالت فرو رود از آفتاب چهره برافکن نقاب را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **