-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز تجلی جمالش از دو کون بستم به صمد نمود راهم صنمی که میپرستم
2 به هوای مهر رویش همه مهرها بریدیم به امید عهد سستش همه عهده شکستم
3 پی دیدن خرامش سر کوچهها ستادم پی جلوهٔ جمالش در خانهها نشستم
4 منم اولین شکارش به شکارگاه نازش که به هیچ حیله آخر ز کمند او نجستم
5 پی آن غزال مشکین که نگشت صیدم آخر چه سمندها دواندم چه کمندها گسستم
6 همه انتقام خود را بکشم ز عمر رفته دهد ار زمانه روزی سر زلف او به دستم
7 به گناه عشق کشتیم و هنوز برنگشتیم ز ارادتی که بودم ز محبتی که هستم
8 به لباس مرغ و ماهی روم ار به کوه و دریا تو درآوری به دامم تو درافکنی به شستم
9 همه میکشان محفل ز می شبانه سرخوش به خلاف من فروغی که ز چشم دوست مستم