ز دست درد مجنونمشربان را در بیابانها
1
ز دست درد مجنونمشربان را در بیابانها
به دامن میرسد مانند گل چاک گریبانها
2
مبادا خار خواهش دامن دل را به چنگ آرد
در این گلشن به رنگ غنچه جمع آرید دامانها
3
چرا شیرین نباشد گفتگوی شکرین لعلی
که میریزند در بزمش به ساغر شیرهٔ جانها