- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز ابر بر رخ ماهم نقاب خوش نبود ز دیده بر رخ جانم شراب خوش نبود
2 تو تا به چند جگر خوردنت بود عادت مخور که از جگر ما کباب خوش نبود
3 مپوش روی چو خورشید خویشتن به نقاب که با رخ چو خورت ماهتاب خوش نبود
4 رخت گلست و خوی عارض تو همچو گلاب به روی چون گل تو جز گلاب خوش نبود
5 لب تو شکّر شیرین جفا مگو بر من که تلخ گفتن ار آن لب جواب خوش نبود
6 طبیب درد منی نوش خواهم از لب تو به صبر کرده ملوث جواب خوش نبود
7 در آتشم ز غم رویت ای پری پیکر چنانچه در دهنم بی تو آب خوش نبود
8 به دیده گفتم خوابت حرام باد امشب که با خیال رخ دوست خواب خوش نبود
9 جهان ز آب روان می شود چنین معمور کنار آب چو باشد سراب خوش نبود