1 ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم ا زدیدن روز، دیده پوشیدستم
2 هر روز گرفته شمع خورشید بکف گردم پی آن شب که، تو را دیدستم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرغان اولی اجنحه، کاندر طیرانند از حسرت مرغان قفس بیخبرانند
2 در حیرتم از دردکشان کز همه عالم دارند خبر، گر چه ز خود بیخبرانند
1 چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد امتحان را جای در کوی دگر خواهیم کرد
2 در گذرگاهی دگر، چاکی بدل خواهیم زد؛ بر سر راهی دگر، خاکی بسر خواهیم کرد
1 خوانده بر خوان فلکم، هان چکنم؟! خون دل، مایده ی خوان چکنم؟!
2 میزبان را، همه ابنای زمان بیکی خوان شده مهمان چکنم؟!
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **