ز روی مهر اگر روزی ببینی از هلالی جغتایی غزل 5

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را

1 ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را بماهم گوشه چشمی، که شیدا کرده ای ما را

2 بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود چه باشد؟ آه! اگر یک باره بر چشمم نهی پا را

3 مرا گر در تمنای تو آید صد بلا بر سر ز سر بیرون نخواهم کرد هرگز این تمنا را

4 چو در بازار حسن از یک طرف پیدا شدی، ناگه خریداران یوسف برطرف کردند سودا را

5 شنیدم این که: فردا ماه من عزم سفر دارد بمیرم کاش امروزت، نبینم روی فردا را

6 هلالی را بیک دیدن غلام خویشتن کردی عجب بیناییی کردی، بنازم چشم بینا را

عکس نوشته
کامنت
comment