گر ز حال زار مسکینان از جهان ملک خاتون غزل 289

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

گر ز حال زار مسکینان بپرسی دور نیست

1 گر ز حال زار مسکینان بپرسی دور نیست گرچه دلبر را غم حال من مهجور نیست

2 ای طبیب درد من آخر چرا از روی لطف یک زمانت در جهان پروای این رنجور نیست

3 بی رخت صبرم میسّر نیست جانا چون کنم چون درین عالم کسی مانند تو منظور نیست

4 در سرابستان جنّت بلکه در فردوس نیز مثل تو ای نور چشمم در جهان یک حور نیست

5 عاشقان روی تو گرچه ز حد بیرون بود لیکن اندر صادقی مانند من مشهور نیست

6 بنده ی جانی بود بسیار او را در جهان هیچکس را حالتی چون حالت منصور نیست

7 کعبه ی مقصود ما را گر رهی باشد مخوف تشنگان وصل او را راه چندان دور نیست

8 بوستان پر غلغل چنگست و عود و نای و رود موسم گل در سرابستان یکی مستور نیست

9 هیچ می دانی که چون رخسار شهرآرای تو در جهان بین جهان ای نور دیده نور نیست

عکس نوشته
کامنت
comment