ز چشم من مجوش ای گریه هنگام از عرفی شیرازی غزل 537

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او

1 ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او که محجوبست و می سازد هلاکم انفعال او

2 ز شرح شوقم آتش در پر روح الامین افتد اگر غمنامهٔ هجر تو بربندم به بال او

3 نمیرم زود، غمگین است پیش از مردن یاران کند آغاز شیون تا شود رفع ملال او

4 پس از مردن گره شد در گلویم گریه، چون دیدم که جان رو در قفا می رفت از شوق جمال او

5 بر آرم در لحد آهی که آتش در ملک گیرد اگر باشد به جز اسرار عشق از من سوال او

6 چو مست آمد برون عرفی، چه گویم اهل تقوی را چه سان زد مشعله بر خاک عصمت رنگ آل او

عکس نوشته
کامنت
comment