ز چشم من مجوش ای گریه از عرفی شیرازی مثنوی 159

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او

1 ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او که محجوبست و میسازد هلاکم انفعال او

2 نه شرح شوقم آتش در پر روح امین افتد اگر غم نامه هجر تو بر بندم ببال او

3 نمیرم زود غمگین است پیش از مردن یاران کند آغاز شیون تا شود رفع ملال او

4 پس از مردن گره شد در گلویم گریه چون دیدم که جان رو در قفا میرفت از شوق جمال او

5 بر آرد در لحد آهی که آتش در ملک گیرد اگر باشد بجز اسرار عشق از من سؤال او

6 چو مست آمد برون عرفی چه گویم کاهل تقوی را چسان زد شعله بر خاک عصمت رنگ آل او

عکس نوشته
کامنت
comment