- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز چشم من مجوش ای گریه هنگام وصال او که محجوبست و میسازد هلاکم انفعال او
2 نه شرح شوقم آتش در پر روح امین افتد اگر غم نامه هجر تو بر بندم ببال او
3 نمیرم زود غمگین است پیش از مردن یاران کند آغاز شیون تا شود رفع ملال او
4 پس از مردن گره شد در گلویم گریه چون دیدم که جان رو در قفا میرفت از شوق جمال او
5 بر آرد در لحد آهی که آتش در ملک گیرد اگر باشد بجز اسرار عشق از من سؤال او
6 چو مست آمد برون عرفی چه گویم کاهل تقوی را چسان زد شعله بر خاک عصمت رنگ آل او