- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه میخواهد نمیدانم چهها آن آشنا بیگانه میخواهد
2 به استعداد دانش کی توان از خود سفر کردن که قطع این بیابان همت مردانه میخواهد
3 روم از خویش و سیر بوستان سازم که گل امشب ز بلبل ناله از من گریهٔ مستانه میخواهد
4 همان کجخلقی اهل جهان را دوست میدارم که سنگاندازی طفلان دل دیوانه میخواهد
5 ندانم تخم امید که خواهد سبز شد آخر که من یک دانه، زاهد سبحهٔ صد دانه میخواهد
6 برو ناصح به بزم اهل دنیا گرم کن مجلس که گوش طالب خواب گران افسانه میخواهد
7 برای ریختن خون دل دیوانه را هردم سعیدا گه سبو گه جام گه پیمانه میخواهد